بسیج دانشجویی شهید احمد کاظمی(دانشگاه پیام نور ورزنه)
بسیج دانشجویی شهید احمد کاظمی(دانشگاه پیام نور ورزنه)

بسیج دانشجویی شهید احمد کاظمی(دانشگاه پیام نور ورزنه)

تک تیر اندازمان را صدا کردم

تک تیر اندازمان را صدا کردم ، با دست سنگری را نشان دادم و گفتم :" اوناهاش ، اونجاست "

اسلحه اش را برداشت ، از دوربین اسلحه اش نگاه کرد ، نفسش را حبس کرد ، انگشت اشاره را گذاشت روی ماشه یک دفعه انگشتش را برداشت و اسلحه را پایین آورد .

چند لحظه بعد دوباره نشانه رفت و شلیک کرد .

گفتم :" چرا دفعه اول نزدی ؟"

گفت :" داشت آب میخورد... آری مسلمان این گونه هست... هیچ وقت جوانمردی،مردانگی... را زیر پا نمیگذارد.

مشتی خاک

زیباترین مطلبی که تو این چند وقت خوندم :::

 

 

 سر تا پایم را خلاصه کنند

         می شوم "مشتی خاک"

که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه

یا "سنگی" در دامان یک کوه

یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس

شاید "خاکی" از گلدان‌

یا حتی "غباری" بر پنجره

اما مرا از این میان برگزیدند :

                  برای" نهایت"

                  برای" شرافت"

                  برای" انسانیت"

و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :

                  " نفس کشیدن "

                  " دیدن "

                  " شنیدن "

                  " فهمیدن "

و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمید

من منتخب گشته ام :

                  برای" قرب "

                  برای" رجعت "

                  برای" سعادت "

من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:

                  به" انتخاب "

به" تغییر "

                  به" شوریدن "

                  به" محبت "

وای بر من اگر قدر ندانم


آقای همساده و نماینده‌اش در سازمان ملل!

و اینگونه اعتبار به پاسپورت ایرانی بازگشت!
آقا ما یه روز پا شدیم دیدیم ...
 
ادامه مطلب ...

گناهان شهید 16 ساله

افسران - گناهان شهید 16 ساله

در تفحص شهدا ،دفتر چه یادداشت یک شهید شانزده ساله پیدا شد که گناهان هر روزش را در آن یادداشت کرده بود.
گناهان یک روز او عبارتند از:
*سجده نماز ظهر طولانی نبود
*زیاد خندیدم

حضرت ذوالقرنین(ع)

مشخصات ذوالقرنین

نام ذوالقرنین در قرآن در دو مورد آمده است، و داستان او به طور فشرده در سورة کهف در ضمن 16 آیه(از آیه 83 تا 98) ذکر شده است. دربارة اینکه ذوالقرنین چه کسی بوده، مطالب گوناگونی گفته شده است، مانند:....

 

ادامه مطلب ...

داستان طلبه جوان و نفس اماره!



طلبه جوانی به نام محمد باقر در اتاق خود در حوزه علمیه مشغول مطالعه بود به ناگاه دختری وارد اتاق او شد در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که ساکت باشد.

ادامه داستان در ادامه مطالب
 
ادامه مطلب ...

زنی که فرزند خویش را انکار کرد.

 
او که جوانى نورس بود سراسیمه و شوریده حال در کوچه هاى مدینه گردش مى کرد، و پیوسته از سوز دل به درگاه خدا مى نالید: اى عادل ترین عادلان !میان من و مادرم حکم کن .
عمر به وى رسید و گفت : اى جوان ! چرا به مادرت نفرین مى کنى ؟!
متن کامل در ادامه مطالب
ادامه مطلب ...

پاداش مراقبت نفس


پاداش مراقبت نفس حاج محمد اخروی می گوید: بنده مرحوم میرزا جواد آقا تهرانی را نمی شناختم، روز تشییع جنازه پیکر پاک و مطهر ایشان دیدم افراد بسیاری برای تشییع جنازه حاضر شده اند، من نیز شرکت کردم و باخود گفتم حتما" شخص مهم و مؤمنی است. پس از چند روزبه بهشت رضا (ع) رفتم، ولی هر چه گشتم، مقبره او را پیدا نکردم، لذا نا امید و ناراحت به منزل برگشتم شب در خواب، دیدم که با ایشان در خیابانهای بهشت رضا (ع) قدم می زنم، و ایشان به من می فرمایند، حاجی آمدی و قبر مرا پیدا نکردی،ناراحت نشو، حالا خودم آمده ام! در همین لحظه که داشتیم با هم قدم می زدیم و از لابلای قبرهامی گذشتیم، مشاهده کردم بعضی از مرده ها سر از قبر بیرون آورده اند بعضی تا گردن، یک نفر تا کمر از قبر بیرون آمده و رو کرد به من گفت: حاجی آیا این عالم را می شناسی؟گفتم:بلی آیه الله میرزا جواد آقا تهرانی هستند؛ آن مرده گفت:از موقعی که این عالم را به اینجا آورده اند و دفن کردند، عذاب از همه ما برداشته شده است.
بسیچ دانشجویی دانشگاه پیام نور ورزنه